آموزش اصول حسابداری و تحلیل بنیادی 1

توسط :Mehrdadovic

تحلیل بنیادی از دو بخش تشکیل میشه :
1 - مباحث حسابداری
2 - تسلط تحلیل گر بر صنعت مربوطه


تعریف : ترازنامه یا بیلان یک گزارش یا صورت مالی است که در آن ارتباط داراییها و بدهیها و سرمایه به ترتیبی گزارش می‌شود که برای صاحبان شرکت ، بستانکاران و سایر اشخاص علاقه‌مند به امور مالی مؤسسه مفید باشد.
آشنایی با تراز نامه : ترازنامه در اشکال مختلفی تهیه می شود که نمونه رایج آن به شکل T است .

***در ترازنامه داریی ها را در سمت راست می نویسیم. بدهی ها در سمت چپ بالا و حقوق صاحبان سهام سمت چپ پایین مشخص می شوند.
معادله حسابداری : همیشه جمع سمت راست و سمت چپ در ترازنامه با هم برابر است. به عبارت دیگر همیشه داریم :

جمع دارایی ها = جمع بدهی ها + حقوق صاحبان سهام

معمولا در تهیه ترازنامه ، نکات زیر را در نظر می گیرند :

1-نوشتن عنوان :
عنوان ترازنامه شامل سه سطر جداگانه به شکل زیر است .
1-1 نام واحد اقتصادی : "تعمیر گاه نوریان"
2-1 نام گزارش یا صورت حساب مالی : ترازنامه .
3-1 تاریخ گزارش : به تاریخ 31 خرداد ماه 1384، نوشتن تاریخ دارای اهمیت زیادی می باشد , چون مبالغ مندرج در ترازنامه ، وضعیت مالی موئسسه را در آن تاریخ مشخص می نماید .
2- واحد اندازه گیری :
در حسابداری واحد انداره گیری رویدادهای مالی ، پول رایج هر کشور است . که در ایران ریال می باشد .
3- ترتیب نوشتن دارائی ها :
معمولا در ترازنامه دارائیها به ترتیب قابلیت تبدیل به نقد نوشته می شوند . دارائیهایی که در جریان عادی عملیات زود تر تبدیل به نقد می شوند در ابتداء و دارائیهایی که دیرتر به نقد تبدیل می شوند یا به منظور کسب وجه نقد استفاده می شوند . در ردیف های بعدی درج می گردند .
4- ترتیب نوشتن بدهیها و سرمایه :
سرمایه بعد از نوشتن بدهیها در ترازنامه می آید، زیرا حق بستانکاران بر حق صاحب سرمایه تقدم دارد . بدهیهای مختلف واحد اقتصادی به ترتیب تاریخ سررسید پرداخت در ترازنامه نوشته می شوند .
5- طرز ارائه جمع دو طرف ترازنامه :
جمع نهائی هر ستون در طرفین ترازنامه دارای خصوصیات زیرمی باشد:
1-جمع دوطرف ترازنامه همیشه با هم مساوی می باشند.
2-جمع دو طرف ترازنامه در یک ردیف نوشته می شوند.
3-زیر جمع نهائی دو خط موازی کشیده می شود.


تعریف عناصر تشکیل دهنده معادله حسابداری

تعریف دارایی : دارایی عبارت است از حقوق نسبت به منافع اقتصادی آتی یا سایر راههای دستیابی مشروع به آن منافع که درنتیجه‌معاملات یا سایر رویدادهای گذشته به کنترل واحد تجاری درآمده‌است.
دارایی در علم حسابداری، عبارتست از کلیه اموال و حقوقی که دارای ارزش پولی باشند. دارایی‌های یک واحد ممکن است پدیده‌های عینی و مشهود باشند. مثل زمین، ساختمان، موجودی نقدی و موجودی کالا، یا به صورت حقوق مالی و امتیازات غیر قابل رویت، مثل سرقفلی و مطالبات از اشخاص. دارایی‌ها عرفا از نقطه‌نظر اراده در ترازنامه به گروه‌های متمایزی تقسیم می‌شوند. دو گروه که مورد استفاده بیشتری دارند عبارتند از دارایی‌های جاری و دارایی‌های ثابت. طبق تعریف جدیدتری که در کتاب مبانی نظری حسابداری از دارایی شده، دارایی مفهومی مالی است یعنی اموال و حقوقی که منافع آتی قابل تقویم به پول دارند و بر اثر معاملات، عملیات یا رویدادهای مشخص به مالکیت یا تسلط مالکانه یک واحد تجاری درآمده‌اند دارایی آن واحد محسوب می‌شوند. دارایی یکی از عناصر حسابداری نشان‌دهندهٔ وضعیت مالی واحد انتفاعی است.
تعریف بدهی : بدهی عبارت از تعهد انتقال منافع اقتصادی توسط واحد تجاری ناشی از معاملات یا سایر رویدادهای گذشته‌است.
تعریف حقوق صاحبان سهام (ح ص س) : حقوق صاحبان سهام معرف علایق صاحبان اصلی موسسه نسبت به خالص دارائیهای موسسه است . حقوق صاحبان سهام باقیمانده منافع صاحبان اصلی موسسه رادر دارائیهای موسسه که پس ازکسر بدهیهای ان موسسه بدست امده است نشان می دهد . دریک موسسه تجاری حقوق صاحبان سهام دراصل منافع صاحبان اصلی موسسه را نشان می دهد.
اگر بخواهیم خیلی عامیانه بگوییم ، حقوق صاحبان سهام عبارتست از باقیمانده دارایی ها پس از کسر تمام بدهی ها!


دارایی ها

نمی خواهم ریز بشم تو سر فرصل دارایی ها ، چون اینجا هدف ما استفاده از مباحث حسابداری برای تحلیل بنیادی و مباحث مرتبط با بورس هست نه اینکه حسابدار بشیم!
خوب! گفتیم دارایی ها در سمت راست ترازنامه آورده می شوند. همونطور که در اولین شکل مشاهده کردید دارایی ها به دو بخش تقسیم شدند:
1 - دارایی های جاری
2 - دارایی های غیر جاری
دارایی های جاری : دارایی جاری عبارت است از وجه نقد و یا دارایی های دیگری که به طور معقول انتظار می رود در طی چرخه عادی عملیاتی واحد تجاری و یا دوره مالی ، هر کدام که طولانی تر باشد، به وجه نقد تبدیل شده و یا مصرف شود ویا آنکه فروخته شود. (به طور خلاصه به دارایی هایی گفته میشه که یا وجه نقد باشه و یا نهایتا تا پایان سال مالی تبدیل به وجه نقد شود)
دارایی های غیر جاری : به دارایی هایی که جزو دارایی های جاری نباشیند ، غیر جاری می گویند. مثل زمین ، ماشین آلات و دستگاه ها و ...


دارایی ها

من ستون دارایی ها را از ترازنامه فولاد مبارکه cut کردم. (6 ماهه حسابرسی نشده منتهی به 29 اسفند94)
در تصویر زیر ستون دارایی ها از ترازنامه فولاد مبارکه رو می بینید.
اولا یک نکته بگم. معمولا (در واقع همیشه) تو گزارشاتی که در کدال منتشر میشه ترازنامه ، صورت سود و زیان ، جدول تولید و فروش و ... به صورت مقایسه ای منتشر میشه.
یعنی مثلا تو همین تصویر زیر ترازنامه فولاد در 31 شهریور 94 با دوره مشابه سال قبل یعنی 31 شهریور 93 یکجا اومده که فکر می کنم کاملا واضح است.

 هر کدوم از دارایی ها (جاری و غیرجاری) از زیر مجموعه هایی تشکیل شدند که در پست بعدی مفصل راجع بهشون صحبت می کنیم و توضیح میدم.
فقط به عنوان یک نکته این رو بگم که از کنار اعداد و ارقام سر سری نگذرید. همیشه اعداد را بخونید. مثلا اینجا فولاد مبارکه 291 میلیارد تومان وجه نقد داره! با خودتون بگید که مثلا با این 291 میلیارد چندتا مازراتی میشه خرید! یا مثلا با این پول کدوم بازیکن فوتبال رو میشه به خدمت گرفت یا کلا چه کارهایی میشه با این پول انجام داد.
نکته بعدی هم این که همیشه تو گزارشات کدال ارقام به میلیون ریال هست.


دارایی های جاری

خب تا اینجا با دارایی های جاری و غیرجاری آشنا شدیم. ترازنامه فولاد تو پست قبلی را نگاه کنید.
حالا میریم سراغ ریز داریی های جاری و تعریف شون :
موجودی نقد : همونطور که از اسمش پیداست به وجه نقدی که در جیب یا گاو صندوق یا بانک داریم گفته می شود. مثلا ته مانده حساب جاری شرکت یا ارزی گه یا داریم یا .... .
سرمایه گذاری های کوتاه مدت : سرمایه گذاری هایی که در کوتاه مدت قابلیت نقد شوندگی دارند و کلا هدف از سرمایه گذاری روی این موارد کوتاه مدتی است. مثل اوراق مشارکت ، سهام و ....
حسابها و اسناد دریافتنی تجاری : عبارت است از طلب شرکت با سررسيدهاي كوتاه مدت كه از فروش كالا و يا ارائه خدمت ناشي مي شود. (خیلی خلاصه توضیح دادم و وارد جزئیات نشدم چون فعلا بیشتر از این به دردمون نمی خوره! فراموش نکنید که هدف ما حسابدار شدن نیست و می خواهیم تحلیل گر بشیم)
طلب از شرکتهای گروه و شرکتهای وابسته : فکر نکنم نیاز به توضیح داشته باشه و اسمش مشخص هست!
سایر حسابها و اسناد دریافتنی : كليه مطالبات و دريافتني هاي كوتاه مدت که ماهیت غیر عملیاتی دارند مثل وام و مساعده كاركنان، سپرده هاي معوق، سود سهام دريافتني و ...
موجودي مواد و كالا: به دارايي هاي مشهودي گفته مي شود كه يا براي فروش در روال عادي عمليات نگهداري مي شود يا به منظور ساخت محصول در فرآيند توليد قرار دارد و هنوز اين فرآيند را به طور كامل طي نكرده و يا هنوز وارد فرآيند توليد نشده است.
سفارشات : به طور كلي مخارج انجام شده اي هستند كه هنوز مورد استفاده قرار نگرفته اند. اين حساب ها تشكيل شده از مجموعه سفارشات و پیش پرداخت ها براي خريد مواد اوليه، قطعات و لوازم يدكي يا استفاده از خدمات مختلف هستند.
پیش پرداخت ها : بیمه ، ماشین آلات و ....
یک بار دیگر تاکید می کنیم از کنار اعداد سرسری عبور نکید و اعداد و ارقام رو تو ذهنتون تجسم کنید که مثلا شرکت چقدر دارایی نقد داره یا چقدر طلب داره و با این عدد میشه چیکارها کرد!
ببینید دوستان ، اینکه اعداد و ارقام موجود در دارایی های جاری نسبت به سال گذشته بزرگتر یا کوچکتر شده باشند و بخواهید بدونید که اتفاق بهتر است یا بدتر ، اولا باید بگم شرکت به شرکت فرق می کنه ثانیا باید بگم در شرایط مختلف تفسیر متفاوتی داره!
مثال می زنم ، هر شرکتی نیاز به سرمایه در گردش یا Working Capital داره. یعنی باید وجه نقد داشته باشه که بتونه با اون مواد اولیه بخره ، حقوق پرسنل و ... رو بده و در نتیجه محصول تولید کنه. اگر شرکت سرمایه در گردش نداشته باشه یا باید شرکت را تعطیل کنه یا اینکه تامین مالی کنه (مثلا وام بگیره) که اونم برای شرکت هزینه داره و باعث کاهش سود خالص میشه.
یا مثلا موجودی کالا و مواد اولیه را نمیشه به تنهایی تفسیر کرد و باید با فروش بسنجیم. موجودی کالا و مواد اولیه در شرایط تورمی اگر زیاد باشد خب طبیعتا برای شرکت خوب هست اما گاهی اوقات شرکت کالا تولید می کنه و به دلیل تحریم یا هر چیز دیگری دپو می کنه و نمی تونه بفروشه آیا این خوب هست؟!! یا مثلا بعضی شرکت ها هستند تو یه برهه ای از سال معمولا موجودی کالاشون بالا میره. مثلا شیران که تولید کننده LAB هست و در یک برهه ای از سال معمولا تولیداتش رو دپو می کنه که در زمان مناسب با قیمت بالاتر بفروشه! این دیگه بستگی به تجربه تحلیل گر و تخصصش داره که چطور تفسیر کنه این موارد رو...
نکته : دارایی های جاری لزوما جاری نیستند. (در پست های بعدی حتما این موضوع رو روشن می کنم)


دارایی های جاری

تو پست قبل یک نکته گفتم که خیلی مهم هست و جزوه ریزه کاری ها محسوب میشه و اونم این هست که :
داریی ها جاری لزوما جاری نیستند.
نظرتون چیه؟! آیا ممکن هست که یک دارایی جاری داشته باشیم که جاری نباشه؟

برای اینکه جواب این سوال را بگیرید ،  گزارش 6 ماهه 94 مپنا (حسابرسی نشده) را باز کنید :

همونطور که تو تصویر بالا می بینید ، من سمت راست ترازنامه مپنا (دارایی ها) را آوردم. جمع دارایی های شرکت مپنا طبق آخرین ترازنامه ای که شرکت داده چیزی در حدود 15000 میلیارد تومان هست. یعنی تقریبا 5 برابر اختلاس معروف 3000 میلیارد تومانی! یا مثلا اگر ثروت بابک زنجانی واقعا همون 25000 میلیارد تومان باشه ، اشل دارایی های مپنا 60 درصد دارایی زنجانی هست.
حالا یک بخش دیگه تو ترازنامه خودنمایی می کنه و اون هم طلب از شرکت های گروه و شرکت های وابسته هست. مپنا 4600 میلیارد تومان جمعا از شرکت های گروه طلب داره که بخش عمده این مطالبات از دولت هست. با توجه به اینکه کل تعداد سهام شرکت 10 میلیارد سهم هست ، دقیقا مپنا به ازای هر سهم 4602 ریال از شرکت های گروهش طلب داره و همونطور که گفتیم بخش عمده اون از دولت هست. حالا چند سال هست که دولت قراره این بدهی ها را پرداخت کنه و نمی کنه؟!!! حالا با توجه به اینکه دولت فعلی رابطه خوبی هم با آستان قدس رضوی نداره خیلی بعید هست که در زمان دولت فعلی این رقم پرداخت بشه (آستان قدس سهامدار عمده آب و برق صبا هست و شرکت مذکور هم جزو سهامداران اصلی مپناست)
بنابراین فکر می کنم متوجه شدید که چرا می گیم دارایی جاری لزوما جاری نیست!


دارایی های غیر جاری

می رسیم به دارایی های غیر جاری یا دارایی های ثابت. این بخش از دارایی ها تو تحلیل ترازنامه ای به درد ما نمی خورند! با این حال برای اینکه این بخش هم براتون گنگ نباشه خیلی خلاصه توضیح دادم.
دارايي های غیرجاری یا دارایی های ثابت همانطور که قبلا گفتیم ، شامل كليه دارايي هايي است كه نمي توان آنها را جزو دارايي هاي جاري طبقه بندي كرد. عمده اين دارايي ها را دارايي هاي ثابت مشهود، سرمايه گذاري ها، سپرده ها و مطالبات بلندمدت تشكيل مي دهند.
سرمایه گذاری های بلندمدت: دارايي هاي بلندمدتي است كه شامل سرمايه گذاري در سهام اوراق قرضه، سرمايه گذاري براي مقاصد آتي همچون بازخريد اوراق قرضه، بازخريد مزاياي پايان خدمت كاركنان يا سرمايه گذاري در دارايي هاي مشهود مانند زمين و ساختمان كه در عمليات به كار گرفته نمي شود.
دارايي های ثابت مشهود: دارايي هاي ثابت به دارايي هايي گفته مي شود كه موجوديت عيني داشته باشد، در روال عادي عمليات بنگاه اقتصادي مورد استفاده قرار گيرد، همچنين به قصد سرمايه گذاري يا فروش مجدد تحصيل نشده باشد و داراي منافع آتي قابل اندازه گيري باشند.
سپرده ها و مطالبات بلندمدت: اين حساب شامل وام هاي اعطايي بلندمدت، سپرده هاي بلندمدت نزد بانك ها و موسسات و ساير مطالبات بلندمدت است.

تو دارایی های غیر جاری بحث استهلاک مهم است. که در ادامه راجع بهش صحبت می کنیم.


 بدهی های جاری

در تصویر زیر ترازنامه شرکت پتروشیمی خراسان رو مشاهده می کنید. ستون سمت چپ مربوط به بدهی ها و حقوق صاحبان سهام هست. اول ریز بدهی های جاری عنوان می شوند. بعد بدهی های غیر جاری و در پایان حقوق صاحبان سهام
یک بار دیگر یادآوری می کنم که جمع طرف راست ترازنامه و طرف چپ ترازنامه باید با هم برابر باشه! یعنی :

دارایی ها = بدهی ها + حقوق صاحبان سهام

خیلی خب! حالا ریز می شویم تو جزئیات بدهی های جاری :

حساب ها و اسناد پرداختنی تجاری: اسناد پرداختني مانند چك، سفته و براتي هستند كه بر مبناي آن بنگاه اقتصادي متعهد به پرداخت مبالغ مشخصي در زمان هاي تعيين شده است و حساب هاي پرداختني نيز نشانگر تعهدات واحد اقتصادي است كه ناشي از خريد مواد و كالا باشد.
خیلی عامیانه مطلب رو شرح می دهم. ببینید دوستان ، هر سرفصلی که آخرش کلمه تجاری داشتیم ، یعنی مربوط به عملیات شرکت هست. یعنی این بخش مربوط به خرید مواد اولیه و ... هست. معمولا این بخش رو با بهای تمام شده (تو صورت سود و زیان) می سنجیم.
بدهی به شرکتهای گروه و وابسته : همانطور که از اسمش مشخص هست بدهی به همکاران کاری هست.
سایر حساب ها و اسناد پرداختنی: كليه بدهي هاي كوتاه مدت واحدهاي اقتصادي كه ناشي از دريافت خدمات، وصول وجه نقد به نيابت از طرف اشخاص ديگر و دريافت وجه به عنوان تضمين حسن انجام كار باشد و حساب هايي كه به طور مستقيم از عمليات موسسه نشات نگرفته باشند، در اين گروه جاي مي گيرند.
یه مثال خیلی ساده بزنم. فرض کنیم شرکت ما با یه هتل تو اصفهان قرار می بنده و پرسنلش رو می فرسته اصفهان برای تفریح ، یا مثلا شرکت با یک باشگاه ورزشی قرارداد می بنده و پرسنلش میرن ورزش ، بدهی های این چنینی تو این بخش می آیند. یعنی ربطی به چرخه عملیات شرکت نداره!
پیش دریافت ها: پيش دريافت ها مي تواند معرف تعهدات واحد تجاري مبني بر ساخت و تحويل كالا به مشتريان باشد. پیش دریافت معمولا هر چه بیشتر باشند ، بهتر هست. نشان میده که تقاضای جلو جلو برای محصول داریم.
نکته : پیش دریافت ها در عمل بدهی جاری نیست مثل پیش فروش خودرو!
ذخیره مالیات: مالیات سود شناسایی شده است. شرط طبقه بندي ذخيره ماليات به عنوان بدهي هاي جاري، انتظار پرداخت و تسويه آن از محل دارايي هاي جاري طي سال مالي آتي است. در حقيقت، ذخيره ماليات يكي از بدهي هاي برآوردي واحد اقتصادي محسوب مي شود.
حصه جاری تسهیلات مالی دریافتی : خیلی ساده توضیح میدهم. فرضا کنید شرکت یا بنگاه ما کلا 1 میلیارد تومان تسهیلات از بانک گرفته که این تسهیلات ظرف 4 سال باید باز پس داده بشه. (برای سادگی موضوع فرض می کنیم این تسهیلات بدون بهره هست) خب امسال از این یک میلیارد 250 میلیون تومان را باید پس بده این رقم میشه حصه جاری تسهیلات مالی دریافتی!
سود سهام پرداختنی: سود سهام پيشنهادي كه در بيشتر مواقع در سال آينده پرداخت مي شود. معمولا تو گزارش فعالیت هیئت مدیره شرکت اعلام می کنه که هیئت مدیره به ازای هر سهم در نظر داره چه مبلغی رو برای تقسیم پیشنهاد بده.


 بدهی های غیرجاری: بدهي هاي غيرجاري يا بلندمدت، تعهداتي است كه مستلزم استفاده از دارايي هاي جاري يا ايجاد بدهي هاي كوتاه مدت نيست. اين حساب مي تواند شامل حساب ها و اسناد پرداختني بلندمدت، ذخيره مزاياي پايان خدمت كاركنان و ... باشد.
حساب ها و اسناد پرداختنی بلندمدت: مجموعه حساب ها و اسناد پرداختني كه لازم نيست، در سال آتي پرداخت شوند در اين حساب جاي مي گيرند.
تسهیلات مالی دریافتنی بلندمدت: اين حساب از تسهيلات و وام هايي تشكيل شده است كه پرداخت آنها در سال آتي صورت نخواهد گرفت.
ذخیره پایان خدمت کارکنان: مجموع ذخيره اي كه همه ساله براي بازخريد كاركنان درنظر گرفته مي شود، در اين حساب منعكس مي شود.
نکته : بدهی های بلند مدت یا غیر جاری هزینه زا هستند اما بدهی های کوتاه مدت معمولا هزینه زا نیستند.


حقوق صاحبان سهام

تعریف : حقوق صاحبان سهام در واقع حق مالی صاحب یا صاحبان بنگاه اقتصادی نسبت به دارایی هاست بعبارت دیگر وقتی بدهی ها را از دارایی ها کسر کنیم باقیمانده در مالکیت صاحبان سرمایه میباشد.
درحسابداری حقوق صاحبان سهام اهداف اصلی زیر دنبال می شود :
• تعیین منابع سرمایه موسسه
• تعیین سرمایه قانونی وثبت شده
• تعیین سود سهامی که می تواند بین صاحبان سهام توزیع شود
حقوق صاحبان سهام دریک موسسه شامل موارد زیر است :
• سهام سرمایه
• صرف (کسر ) سهام
• اندوخته ها
• سود(زیان ) انباشته
سرمایه :
برابراست با ارزش اسمی سهام منتشر شده . سرمایه قانونی به حداقل مبلغی که موسسه می بایست در تاسیس خود پرداخت ویا تعهد به پر داخت نماید اشاره می کند . افزایش سرمایه پرداخت شده به مبالغ اضافی پرداخت شده توسط سهامداران نسبت به سرمایه قانونی ثبت شده اشاره می کند . فرض کنید شرکت هنگام تاسیس در قالب 1000 سهم 100 تومانی تاسیس میشه در این صورت سرمایه شرکت 100 هزار تومان هست. حالا شرکت 2 سال بعد میاد افزایش سرمایه میده و 3000 سهم دیگه به تعداد سهام خودش اضافه می کنه (جمعا 4000 سهم) حالا سرمایه شرکت 4000*100=400000 تومان هست.
صر ف کسر سهام :
وقتی شرکت سهام خود را به قیمت بیشتر از ارزش اسمی به فروش برساند اصطلاحا گفته می شود سهام با صرف به فروش رسیده. مثال می زنم فرض کنیم شرکت بیاد هر سهم خودش رو 120 تومان بفروشه (پذیره نویسی) اون وقت چون ارزش اسمی هر سهم 100 تومان هست این 20 تومان های باقی مانده میاد تو بخش صرف سهام!
اندوخته ها :
بخشی از سود را که به دلیل الزام قانونی و یا به اختیار صاحبان سهام موسسه برای مقاصد خاص یا مصارف عمومی کنار گزاشته می شود را اندوخته می گویند .
اندوخته ها به دلایل زیر ممکن است ایجاد شوند :
1. الزامات ومحدودیتهای قانونی (مثل اندوخته قانونی )
2. برای مقاصد خاص (مثل اندوخته توسعه وتکمیل )
3. برای مصارف عمومی واحتیاطی (مثل اندوخته عمومی واحتیاطی )
اندوخته قانونی :
شرکتهای سهامی طبق مفاد ماده 140 قانون تجارت مصوب اسفند ماه 1347 موظف اند همه ساله معادل 5% سود خالص خود را به عنوان اندوخته قانونی درنظر بگیرند .به موجب این ماده احتساب اندوخته قانونی تا زمانی که به میزان 10% سرمایه قانونی شرکت بالغ گردد الزامی است . اندوخته قانونی قابل انتقال به حساب سرمایه شرکت نبوده وقابل تقسیم نیز نمی باشد.
اندوخته توسعه وتکمیل :
محدودیت در توزیع سود سهام ممکن است از تصمیمات مدیریت یا مجمع عمومی صاحبان سهام موسسه ناشی شده باشد . مثلا مدیریت موسسه ممکن است بخشی از سود انباشته را برای توسعه اتی موسسه درنظر بگیرد . این اندوخته از نوع اختیاری می باشد . این نوع اندوخته ها دربعضی موارد ازمعافیتهای مالیاتی نیزبرخوردارمی گردند و در اصطلاح یک نوع اندوخته سرمایه ای است .
اندوخته عمومی واحتیاطی :
اندوخته احتیاطی برای تقویت بنیه مالی موسسه جهت مقابله دربرابر زیانهای احتمالی یا استثنایی در اتی منظور گردد . اصولا اندوخته احتیاطی برخلاف اندخته قانونی الزامی نیست وبه همین جهت نرخ یا مبلغ این اندوخته در اساسنامه یا در مجمع عمومی صاحبان سهام تعیین می گردد وبه همین اعتبار لازم الاجرا می باشد
سود(زیان )انباشته:
اصطلاح سود انباشته به سود خالص تقسیم نشده موسسه اطلاق می شود که این سود ازمحل سود سال جاری یا سالهای قبل به شکل سود سهام بین سهام داران توزیع نشده است . در توزیع این سود محدودیتی وجود ندارد . زیان انباشته نیز معرف زیانهای سال جاری یا سالهای قبل است . این نکته را باید به یاد داشته باشیم که حساب سود وزیان انباشته بیانگر وجوه نقد در شرکت نیست . نگهداری سود خالص تحصیل شده و عدم توزیع ان بین سهامداران عمدتا به خاطر حفظ قدرت نقدینگی مالی ان نیز اجازه دهد می توان سود سهام را به شکل نقد و به میز ان کل سود انباشته بین سهامداران توزیع کرد و دراین مورد هیچ منع قانونی نیز وجود ندارد . لازم به یاد اوری است که طبق ماده 90 قانون تجارت درصورت تحصیل سود توسط موسسه توزیع حداقل 10% از سود خالص سالانه بین سهامدارا ن الزامی است.


صرف سهام! ببینید در بالا هم گفتم. فرض کنید شرکت بیاد پذیره نویسی کنه و تو پذیره نویسی بیاد 1 میلیون سهم از شرکت رو به قیمت 120 تومان به مردم بفروشه. حالا چون ارزش اسمی 100 تومان هست ما به تفاوت این مبلغ یعنی سهمی 20 تومان (که اگر ضربدر 1 میلیون سهم کنیم جمعا میشه 20 میلیون تومان) میاد تو بخش صرف سهام می شینه!

 هر شرکتی در طول سال مالی خودش فعالیت می کنه و با فرض اینکه فعالیت شرکت زیانده نباشه در پایان کار یه سودی میسازه که برای اون سود تو مجمع تصمیم گرفته میشه :
1 - تقسیم می شود.
2 - اندوخته می شود.
3 - انباشته می شود.
تکلیف گزینه 1 که معلومه .  گزینه 2 و 3 وقتی که سود شرکت اندوخته یا انباشته بشه به این مفهوم هست که سود در شرکت می مونه اما تفاوت سود اندوخته و سود انباشته چیه؟
وقتی سود اندوخته میشه محلش هم مشخص می شه ولی تو انباشته این طور نیست!


 

 

نگاهی به بازده و ریسک در سرمایه‌گذاری (۱)

حال سوال این است که:

بازده چیست؟ ریسک چیست؟ رابطه بازده و ریسک چگونه است و این دو چه تاثیری بر هم دارند؟ روش‌های اندازه‌گیری و بررسی بازده و ریسک کدام است؟ آیا برای بررسی آن‌ها نیازمند مدل‌های اقتصادی هستیم؟ و سوال‌هایی از این قبیل…

در سلسه مطالب “نگاهی به بازده و ریسک در سرمایه‌گذاری”، تلاش شده  است تا با ذکر مثال‌های مناسب به این سوال‌ها پاسخ داده شود. آنچه در این مطلب خواهید خواند:

   ‌  ‌     ‌  ‌  ‌− ریسک نرخ ارز

  ‌   ‌   ‌  ‌  ‌  ‌− ریسک نوسان نرخ بهره

  ‌   ‌  ‌  ‌  ‌ ‌  − ریسک بازار

    ‌ ‌‌  ‌  ‌  ‌  ‌ − ریسک تورمی

    ‌ ‌  ‌  ‌  ‌  ‌  ‌− ریسک نقدینگی

  ‌  ‌‌ ‌     ‌   ‌  − ریسک تجاری

  ‌  ‌  ‌  ‌  ‌  ‌  ‌ − ریسک مالی

 تعریف بازده و ریسک:

مثال ۱: فرض کنید شما مقداری پول دارید و می‌خواهید با این پول سرمایه‌گذاری کنید. شما می‌توانید در پروژه‌های مختلفی سرمایه‌گذاری کنید که سودهای متفاوتی را نصیب شما می‌کند. این سود در حقیقت پاداش پولی است که شما به‌جای مصارف گوناگون در زمینه‌های دیگر سرمایه‌گذاری کرده‌اید. سرمایه‌گذاری شما ممکن است از نوعی باشد که حتماً سود در پی داشته باشد یا آنکه سرمایه‌گذاریتان به نحوی باشد که دریافت سود را تضمین نکند. به طور مثال وقتی شما پولتان را در بانک سرمایه‌گذاری می‌کنید، مطمئن هستید که در پایان دوره (ماهیانه یا سالیانه) درصد مشخصی سود دریافت می‌کنید؛ یعنی بانک تضمین می‌کند که درصد معینی از پول شما را در پایان دوره مورد قرارداد به عنوان سود به شما پرداخت نماید. بنابراین سرمایه‌گذاری شما مطمئن و بدون ریسک است. زیرا شما اطمینان دارید به سودی که بانک با شما قرارداد کرده‌است، می‌رسید. در حالت دیگر شما می‌توانید در حوزه دیگری نظیر بورس سرمایه‌گذاری کنید. در این حوزه شما این امکان را دارید که به سودی چند برابر سود بانک دست پیدا کنید اما نکته آن است که برای دریافت این سود ضمانتی وجود ندارد و گاهی ممکن است سرمایه‌گذاری شما با ضرر مواجه شود.  بنابراین در مثال فوق، دو مفهوم دارای اهمیت است:

  • سود یا زیانی (بازده) که از سرمایه‌گذاری نصیبتان می‌شود.
  • وجود یا عدم وجود تضمین (ریسک) برای دریافت سود سرمایه‌گذاری.

مفاهیم بازده و ریسک همیشه در انجام سرمایه‌گذاری‌ها، مورد بررسی سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد و نمی‌توان آنها را جدا از هم درنظر گرفت، زیرا تصمیم‌گیری برای یک سرمایه‌گذاری مطمئن، همیشه براساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، انجام می شود.

بازده چیست؟

طبق آنچه در مثال ۱ گفته شد، بازده را می‌توان پاداشی تعریف کرد که سرمایه‌گذار به ازای سرمایه‌گذاری خود به دست می‌آورد.

بازده ممکن است “بازده مورد انتظار” یا “بازده واقعی” باشد.

بازده مورد انتظار (بازده پیش بینی شده) مقدار بازده‌ای است که سرمایه گذار انتظار دارد آن را در سرمایه‌گذاری کسب کند، یعنی پیش‌بینی می‌کند که احتمالاً در سرمایه‌گذاری مورد نظر خود به میزان مثلاً ۱۵% سود کند.

بازده واقعی مقدار عملی و حقیقی بازده‌ای است که سرمایه‌گذار به واسطه سرمایه‌گذاری خود در پایان مدت سرمایه‌گذاری به دست می‌آورد.

مثال ۲: آقای کریمی قصد دارد روی پروژه خاصی سرمایه‌گذاری کند. او انتظار دارد که این پروژه برای او ۴۰% بازدهی طی سال به همراه داشته باشد؛ ولی در انتهای سال متوجه می‌شود که به واسطه عوامل مختلف بازده او بسیار کمتر از مقدار مورد انتظار وی شده و بازده خالصی در حدود ۲۵% به دست آورده است. پس در این مثال بازده انتظاری (مورد انتظار) آقای کریمی ۴۰ درصد ولی بازده واقعی او ۲۵ درصد بوده است. این اختلاف ممکن است ناشی از عوامل متعددی در زمان محاسبه بازده مورد انتظار باشد. ممکن است آقای کریمی برخی مولفه‌های تاثیرگذار را در محاسبه بازده پروژه مورد نظر خود، لحاظ نکرده باشد و یا نسبت آن‌ها را با خطا در نظر گرفته است.

ریسک چیست؟

اکنون که با مفهوم بازده آشنا شدید، لازم است به تعریف مفهوم مهم دیگر، یعنی ریسک بپردازیم.

ریسک همان احتمال اختلاف میان میزان بازده واقعی و بازده مورد انتظار است. بنابراین وقتی از ریسک یک دارایی صحبت می‌شود، تغییرات احتمالی بازده آن دارایی در آینده مورد نظر است.

بازده واقعی – بازده مورد انتظار = ریسک

غالب سرمایه‌گذاران بر این باور هستند که بازده واقعی کمتر از بازده مورد انتظار است. با افزایش ریسک در یک تصمیم‌گیری مالی، اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی بیشتر خواهد بود و با کاهش ریسک این اختلاف کاهش می‌یابد. ایجاد تعادل مناسب بین ریسک و بازده، مهم‌ترین تصمیم‌گیری مالی به شمار می‌آید.

در مثال دیگر شرایطی را در نظر بگیرید که شما در یک مسابقه شرکت کرده‌اید و ۱ میلیون تومان برنده شده‌اید؛ به شما پیشنهاد می‌شود که ۱ میلیون تومان را بگیرید و از قرعه‌کشی حذف شوید یا به‌جای دریافت ۱ میلیون تومان وارد قرعه‌کشی شود که دو احتمال زیر را در پی دارد:

۱- ۵۰ درصد احتمال دارد شما ۵ میلیون تومان در قرعه‌کشی برنده شوید.

۲- ۵۰ درصد احتمال دارد هیچ پولی در قرعه‌کشی نگیرید.

شما کدام پیشنهاد را انتخاب می‌کنید؟ این مثال ساده بیانگر آن است که هرچه شما بازده بالاتری را انتظار داشته باشید، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید.

انواع ریسک و عوامل ایجاد کننده ریسک:

در یک تقسیم بندی کلی ریسک به دو نوع ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک بخش‌بندی می‌شود. ریسک سیستماتیک، ریسکی است که از عوامل بازار بر یک سرمایه‌گذاری (مثلاً قیمت سهام شرکت‌ها) تاثیر دارد و مدیریت آن از دست مدیران شرکت‌ها خارج است. اما ریسک غیرسیستماتیک، به ریسکی گفته می‌شود که ناشی از عوامل کلان حاکم بر یک بازار نیست و به ساختار یک شرکت یا بنگاه اقتصادی مربوط می‌شود. برای مثال ساختار سرمایه شرکت، نوع محصول (کالا یا خدمات)، تصمیم‌گیری در شرایط مختلف و مولفه‌هایی از این قبیل تاثیراتی را روی سهام آن شرکت خواهد گذاشت که همگی در تقسیم بندی ریسک غیرسیستماتیک قرار می‌گیرند.

دلایلی باعث به وجود آمدن ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک می‌شود. حال سوال این است که چه چیزی باعث ایجاد ریسک می‌شود؟ تحلیلگران و سرمایه‌گذاران معمولا به عوامل مختلفی به عنوان عوامل ریسکی اشاره می‌کنند. در ادامه با شرح مختصری به توضیح انواع ریسک موجود بر سر راه یک سرمایه‌گذاری پرداخته خواهد شد.

ریسک نرخ ارز:

نرخ ارز، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی است؛ یعنی ارزش خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج یک کشور را نرخ ارز ‌گویند.

نرخ ارز در کشور‌ها به طور متناوب در حال تغییر است و همین موضوع می‌تواند روی میزان هزینه‌ها، تولید، فروش و سود شرکت‌هایی که واردات و صادرات دارند، به شدت تاثیرگذار باشد. وقتی نرخ ارز شروع به رشد می‌کند شرکت‌هایی که وارد کننده هستند باید مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری تهیه نمایند، در نتیجه حاشیه سود آن‌ها کم خواهد شد. در مقابل شرکت‌هایی که به صادرات می‌پردازند، می‌توانند از این موقعیت استفاده کرده و کالا یا خدماتشان را با نرخ بالاتری بفروش برسانند و به این طریق حاشیه سود خود را افزایش بدهند. لذا یکی از عوامل موثر بر ریسک نرخ ارز  خواهد بود که از آن به ریسک نرخ ارز یاد می‌شود. می توان گفت ریسک نرخ ارز ناشی از تغییر در بازده سهام‌ها در نتیجه نوسانات نرخ ارز خارجی است.

برای مثال سال ۹۱ که قیمت دلار به یکباره افزایش چشمگیری پیدا کرد، قیمت تعدادی از سهام‌ها که با دلار رابطه مستقیم داشتند شروع به افزایش کرد و در اواسط سال ۹۲ که قیمت دلار کم شد سهام‌ها کاهش قیمت خود را تجربه کردند.

ریسک نوسان نرخ بهره:

در تبلیغات تلویزیون بسیار شنیده‌اید که به طور مثال اوراق مشارکت ۵ ساله یک طرح خاص با سود ۲۰% از طریق بانک‌ها پذیره‌نویسی می‌شوند. سرمایه‌گذار وقتی چنین تبلیغی را می‌بیند با خود تحلیل می‌کند که اگر به طور مثال سود بانکی که در حال حاضر ۲۰% است، به ۲۵% تغییر کند برای او به صرفه است که پولش را در بانک سرمایه‌گذاری کند تا اوراق مشارکت بخرد. به طور مشابه اگر میزان سود بانکی به ۱۵% کاهش پیدا کند منطقی است که پول را در اوراق مشارکت سرمایه‌گذاری کند. به این تغییراتی که در سود بانکی پیش می‌آید و باعث افزایش یا کاهش ارزش اوراق مشارکت می‌شود ریسک نوسان نرخ بهره می‌گویند. بنابراین هنگامی که یک سرمایه‌گذار اوراق مشارکت ۵ ساله مذکور را می‌خرد این ریسک نوسان نرخ بهره را قبول می‌کند؛ زیرا وقتی نرخ بهره در بازار کاهش یابد ارزش اوراق مشارکت بیشتر می‌شود و با افزایش نرخ بهره ارزش این اوراق کمتر می‌شود. تاثیر نرخ بهره بر سهام عادی کمتر از اوراق مشارکت است.

ریسک بازار:

به ریسکی که از تغییرات بازده به واسطه نوسانات کلی بازار به وجود می‌آید ریسک بازار گفته می‌شود. ریسک بازار به واسطه موارد مختلفی مانند جنگ، تغییرات اقتصادی، رکود اقتصادی و … به وجود می‌آید و سهام همه شرکت‌ها و تمامی انواع اوراق بهادار تحت تاثیر تبعات آن قرار می‌گیرد. این ریسک عموماً قابل پیش‌بینی نیست و در اثر عواملی که خارج از کنترل مدیران شرکت‌ها است به وجود می‌آید. چندی پیش زمانی که جنگ در سوریه شروع شد، بازار نسبت به این خبر واکنش شدید نشان داد و طی چند روز پس از انتشار این خبر، سهام غالب شرکت‌ها در صف فروش قرار گرفتند. اخبار جنگ در سوریه، اخبار مربوط به مذاکرات هسته‌ای و اتفاقاتی از این قبیل که می‌تواند کل بازار را تحت تاثیر قرار ‌دهد، جزء ریسک بازار محسوب می‌شود.

ریسک تورمی:

معنی این ریسک کاهش قدرت خرید به دلیل وجود تورم است و به گونه‌ای با نوسانات نرخ بهره مرتبط است. این ریسک تمامی اوراق بهادار از جمله سهام‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. معنی ریسک تورمی این است که وقتی شما در جامعه‌ای تورمی زندگی می‌کنید قدرت خریدتان کاهش می‌یابد، لذا تقاضا در بازار کمتر شده و باعث کاهش ارزش سهام‌های موجود می‌شود. در جامعه‌ای که میزان تورم بالا باشد، از قدرت خرید مردم کاسته می‌شود. برای مثال اگر شما با ۱ میلیون تومان در ابتدای سال می‌توانستید ۱۰۰۰ سهم  شرکت خاصی را خریداری کنید در انتهای سال به واسطه افزایش تورم، توانایی خرید تعداد کمتری از همان سهام را خواهید داشت؛ به بیان دیگر تورم باعث کاهش میزان تقاضا و تاثیر در قدرت خرید کلی مردم می‌شود. این ریسک نیز از کنترل مدیران شرکت‌ها خارج بوده و تحت شرایط اقتصادی جامعه است.

ریسک نقدینگی:

نبود اطمینان در خصوص عامل زمان و ابهام قیمتی بالاتر، باعث می‌شود ریسک نقدینگی به وجود آید. این ریسک با افزایش عواملی که گفته شد (زمان و ابهام قیمت) این ریسک نیز افزایش می‌یابد. وقتی نقدینگی موجود در بازار کاهش می‌یابد، در واقع افرادی که در بازار هستند تمایل به خرید ندارند و خریدار در بازار کم می‌شود، این امر موجب ایجاد اختلاف در قیمت پیشنهادی خرید و قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکت‌ها می‌شود. در نتیجه قدرت تقاضا کم شده و ریسک سرمایه‌گذاری بالا رود. به این ریسک که به علت کاهش نقدینگی بازار در میزان تقاضا ایجاد می‌شود، ریسک نقدینگی گفته می‌شود. ریسک نقدینگی می‌تواند از رشد بازار جلوگیری کرده و باعث افت بازار (یا در اصطلاح ریزش بازار) شود.

ریسک تجاری:

ریسکی که به دلیل انجام تجارت و کسب و کار در یک صنعت منحصر به فرد به وجود می‌آید را ریسک تجاری تعریف می‌کنند. برای مثال شرکت فولاد مبارکه در صنعت خود با ریسک تغییر قیمت فولاد جهانی مواجه است و اگر قیمت فولاد جهانی کاهش پیدا کند، قیمت محصول این شرکت نیز کاهش پیدا می‌کند و باعث کاهش سودآوری و در نتیجه کاهش ارزش سهام این شرکت می‌شود. با مطالعه  و کسب اطلاعات کافی در مورد صنعت خاصی که قصد سرمایه‌گذاری در آن را دارید، می‌توان تا حدی از این ریسک جلوگیری کنید.

ریسک مالی:

یکی از منابع تامین مالی شرکت‌ها، دریافت وام از بانک‌ها، موسسات مالی و سایر نهادهای مربوطه است. زمانی که شرکتی با دریافت وام سعی در تامین مالی خود می‌کند، در حقیقت بدهی‌های خود را در سمت راست ترازنامه افزایش داده است. حال اگر شرکت خدمات یا محصولات خود را نتواند در زمان مناسب به فروش رساند، در نتیجه امکان بازپرداخت بدهی‌های خود را در موعد مقرر نخواهد داشت، زیرا با کمبود نقدینگی مواجه شده است. این عدم بازپرداخت به موقع، موجب کاهش اعتبار شرکت نزد مراکز اعطاکننده وام برای دریافت تسهیلات بعدی خواهد شد که امکان تامین مالی آتی را از محل دریافت وام کاهش داده و احتمال ورشکستگی شرکت را در پی خواهد داشت. به ان ترتیب ریسک مالی شرکت بالا رفته و چنین شرکتی برای سرمایه‌گذاری مناسب نیست. بنابراین میزان بدهی بالا در یک شرکت، ریسک مالی آن شرکت را افزایش می‌دهد.